ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

تولد ملودی

ملودی جون دوست خوبم، دوست تپلی و خوشگلم با یه توچولو تاخیر تولد ٢ سالگیت رو تبریک میگم. همیشه تنت سالم و لبت خندون و قلب مهربونت همیشه پر از عشق و خدایی باشه   ...
29 فروردين 1392

مرغ یاسمین فقط یه پا داره!

اینروزها شدی یه دختر بهانه گیر و لجباز و غرغرو و مدام در حال گریه و اعتراض دختر خوشگلم تو که خانوم بودی چی شده؟بازم دندون داری درمیاری من که تو اون دهان ریزت نمیتونم دندونات رو ببینم،شایدم داری یه مرحله دیگه از رشدت رو پشت سر میذاری و یا خدای نکرده لوس شدی؟؟؟ موقع خواب:گریههههههههههههههههه نه پوشکم رو عوض نکن میگه: نههههههههههههههه پیپی نتردم با بدبختی عوض میکنم. دوباره گریهههههههههههههه نه روی پات میخوام بخوابم ،٣٠ ثانیه بعد گریههه نه پای بابا،١٠ ثانیه بعد گریهههههههه شیر ،٥ ثانیه بعد گریهههههههههه کرکه بده (خرسه بده)،١٠ ثانیه بعد گریهههههههه دست بچورید (دستم رو بشورید)،٢٠ ثانیه بعد گریههههههههه باکی بابا دست ند نید(بالشت بابا دس...
29 فروردين 1392

خدارو شکر

الان سه و نیم نصفه شبه دارم نگات میکنم ولی سیر نمیشم.خداو شکر میکنم که تورو دارم.خدارو شکر میکنم که تو دختری از جنس گلی، از جنس ابریشمی .خداروشکر میکنم که دختر دارم،هم احساس ،همدم و همزبان چه چیزی از این بهتر رسول الله (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: دختران، چه فرزندان خوبى هستند: مهربان، یار و مددکار، اهل انس و الفت، با بركت و اهل پاکیزگی! -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
29 فروردين 1392

دو هفته عکس(از هر دری عکسی)

یاسمین و به قول خودش تاب تابی که دترخه(تابی که میچرخه )   در حال گوش کردن صدای زیبای عمو پورنگ فرشته معصوم من بدون شرح یاسمین و بلوز و شلواری که سوغاتی بابا هادی از ایتالیاست.رفته روش ماژیک کشیده میگه مامان نیگاه قدنگه(قشنگه)!!!! تولد بابا جون هادی - این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! -این پست رو میذارم توی موضوعات 22 ماهگی !   ...
28 فروردين 1392

23 ماهگی

فقط یکماه مونده به لحظه زیبای تولد دوسالگیت.زمان مثل برق و باد میگذره و من دارم تند تند لحظه های شیرین کودکی تورو از دست میدم.دارم سعی میکنم که مامان بهتری برات باشم تو هم کمتر شیطونی کن و توی این راه کمکم کن. عزیز دلم باورم نمیشه که ٢٣ ماهه شدی با اینکه رفتارت و حرف زدنهات از بزرگ شدنت خبر میدن و من هر روز با اشتیاق و شور بیشتر منتظر چیزهای جدید از توام ،اما اون ته ته قلبم دلتنگ میشه ،دلتنگ روزهایی که میدونم دیگه برای نه من و نه تو تکرار شدنی نیست. بدون مامان عاشقته و هر کاری که میکنه فقط به خاطر خود خود خودته. برات آرزوی بهترینها و زیباترینها رو دارم عزیزم . -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!   ...
28 فروردين 1392

دو هفته عکس(سری اول)

دو هفته عکس رو دستم باد کرده...... نهم فروردین تولد خاله سوسن و تلاش سه نفری برای فوت کردن شمعها که البته فقط یاسمین موفق میشد ! -یه خاطره از اونشب بگم که ٤٠ نفر  جمع شدیم تا عکس دسته جمعی بگیریم همین که همه جمع شدن و فیگور گرفتن و فضا ساکت شد یاسمین یهو بلند گفت پخخخخخخخخخخ همه زدن زیر خنده و عکس همگی خراب شد (این پخخخخخخخ گفتنهای یاسمین توی عید نقل زبون همه شده بود). ١٠ فروردین و تولد احسان عزیزم و کیکی که بنده پخیدم.... ١١ فروردین باغ نزدیک خونه ما و.... و عکس آخر عکس دو نفری سپهر و یاسمین دمپاییهاشونو داشته باشید ،بماند که یاسمین ژاکت محمد رو هم پوشیده بهشون گفتم...
24 فروردين 1392

آدرس

واقعا مهارتش در به یاد داشتن آدرسها از کوچولوییهاش حیرت انگیز بود.  باور کنید یکسالش نشده بود در خونه خاله سارا ایستادیم از توی ماشین ذوق میکرد و میفهمید خونه خالش اینجاست!خونه مامانجون و خونه خودمون هم که از خیلی کوچولوییهاش آدرسش رو بلد بود و از نزدیکیهاش ذوق زده میشد!!!هر مغازه ای که خرید کرده باشیم قبلا و هر جایی که رفته باشیم رو بلده و با دست نشون میده و میگه اینجا قبلا برا چه کاری رفتیم!!!! خونه مامانبزرگ من رو هم بلده ،کوچشون یه جوریه که از دو طرف میشه رفت خونشون یاسمین از هر دو سمت میشناسه البته ١٠ ماهه که بلده!!!!! مامان اینجو دتی دوتر؟ (مامان اینجا رفتی دکتر؟) مامان اینجو مایی؟اینجو ببعی؟ (مامان اینجا ماهی خر...
24 فروردين 1392

پایان تعطیلات

تعطیلات عید بالاخره تموم شد و تو توی این دو هفته تغییرات چشمگیری داشتی از نوع رفتار تا صحبت کردن و.... هم خوشی داشته  و هم مریضی....اونقدر که توی دوروز 700 گرم وزن ناقابلت کم شد ،البته فدای سرت همین که دیگه بالا نمیاری خدارو شکر .خیلی غصت رو خوردم و گریه کردم همش میترسیدم یه وقت مجبور شیم بهت سرم بزنیم،کلی هم نذر و نیاز کردم.با اینکه خودم حالم بدتر از تو بود اما نگرانی برا خودم نداشتم همش میگفتم خدایا من هزار برابر بدتر بشم ولی یاسمین خوب شه،بابا احسان هم بهم میگه اونقدر ضعیف نباش بچس مریض میشه شاید یه وقت نیاز هم به سرم پیدا کرد تو نباید خودت و ببازی ولی چیکار کنم نمیتونم......همش میگی مامان گلوم درد گییفت(giyeft)!!!! خدارو شکر ...
17 فروردين 1392

روایت تصویری از این چند روز تعطیلی

 دو تا فرشته ناز یاسمین و پسر خاله و عید دیدنیییییی یاسمین و تفریحات سالم(الاغ سواری) عشق تلویزیون یاسمین ددری!!!! یاسمین بهونه گیر و نق نقوی امسال و البته گاهی به ندرت ساکت و اروم -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
9 فروردين 1392